سواد رسانه ای

  • ۰
  • ۰

همجنسگرایی

دلیل ترویج هم جنس گرایی در غرب و فیلم های غربی چیست؟

 

همجنس گرایی


همجنس گرایی


 

دگرباشان جنسی

. واژه دگرباش از واژه دیگرباشیدن(زیستن) می آید که مبین افرادی است که گرایش جنسی و رفتار جنسی و نقش جنسی متفاوتی از نرم های عرفی و تعریف شده سنتی دارند و هویت جنسی آنها  به ابعاد مختلف ممکن است با جنسیتی که با آن زاده شده اند  مغایر باشد. البته بنده با بضاعت اندک در علم سکسولوژی، با واژه دگرباش مخالفم چون به نوعی تبعیض " دگر بودن " برای اقلیت های جنسی را نشان میدهد. من واژه " فراباش " را برای اولین بار برای این افراد ابداع کرده ام که از محدودیت های نگاه سنتی فرا رفته اند. واژه دگرباش شامل همجنس گرای زن و مرد، دوجنسگرا و دگرجنسگونه ( دگرجنس نما یا تراجنسیتی) است که البته برای اشاره به این گروه بهتر است از واژه LGBT استفاده شود که مخفف  کلمات Gay ،Lesbian ،Bisexual و Transgender است. واژه همجنسگرایی به رابطه حسی و عاطفی و جنسی بین دو همجنس گفته می شود. واژه دوجنسگرا به رابطه حسی و عاطفی و جنسی بین یک جنس با همجنس و جنس مخالف با ابعاد مختلف گرایش گفته می شود. اما واژه دگرجنسگونه transgender از دو کلمه trans که در زبان المانی به معنای مخالف و gender به معنای هویت جنسی تشکیل شده است و  شامل این افراد هستند: ترانس یا ترانس سکشوالیسم ،دگرجنس شدگان مرد به زن و یا زن به مرد (Transsexual) احساس می کنند که هویت جنسی شان منطبق بر جنسیتی که با آن زاده شده اند نیست. این افراد ممکن است اقدام به هورمون درمانی کرده و برای تطبیق جنسیت و هویت جنسی شان تغییر جنسیت دهند که پس از عمل جراحی به آن ها دگرجنس شده می گویند/ دگرجنس پوشان (Cross Dressers) که شامل زن پوش و مرد پوش هستند (Drag Queen and Kings) و تمایل دارند که لباس متعارف جنس مخالف را بپوشند اما تناقضی بین هویت جنسی و جنسیت خود نمی بینند و معمولاً از جنسیتی که با آن زاده شده اند رضایت دارند ( زن پوشان (برای مردها) و مرد پوشان (برای زن ها))/ دگرباش دگرجنسگونه (Genderqueer)  نمی توانند خود را به عنوان یک زن و یا یک مرد بپذیرند و اغلب به دنبال محو کردن جنسیت خود می باشند. بنابراین یک یک دگرجنسگونه به عنوان یک فرد می‌تواند یک دگرجنس‌گرا, همجنس‌گرا, دوجنس‌گرا, همه جنس گرا، چندجنس‌گرا، و یا بی‌جنس‌گرا باشد.

به نظر میرسد افراد با این نوع گرایشات که به نوعی اقلیت جنسی نامیده میشود از گذشته های دور در سیر تاریخ وجود داشته اند و حتی در سایر جانداران هم دیده میشود( همجنس گرایی) و قانون همیشگی ( طبیعت و تربیت یا به عبارتی ژنتیک و اکتساب) تطابق دیگری برای ساماندهی ذهنی این افراد با جنسیت زاده شده شان رقم زده است. این افراد را نمی شود غیرطبیعی خواند بلکه بهترین واژه " متفاوت " است و صدالبته در علم امروز دیگر گرایش جنسی به خودی خود اختلال محسوب نمیشود. شاید جمله " آدم مرد یا زن به دنیا می آید ولی بعدا مرد یا زن می شود" مصداق بارز " بودن و شدن " در اینگونه رشد جنسی شخصیتی باشد. البته در تمام ادیان ابراهیمی به شدت این داستان نفی شده است و حتی در باورهای عرفی بسیاری از افراد هنوز با واژگان نامناسبی نسبت به این افراد با این نوع گرایشات رفتار می شود که صدالبته جای تاسف دارد چون نرینه شدن و مادینه شدن مغز  توسط بالانس هورمونی ژنتیکی و بعدها توسط نوع نگرش تربیتی بخصوص تربیت جنسی تبدیل به نرینگی و مادنگی  مرسوم اجتماعی می شود که شاید در بسیاری از بخش های این روند حداقل تا سن بلوغ که چکش داستان زده شده است فرد بجز یک " ناظر بی گناه " نقش دیگری نداشته باشد و این دو مقوله باعث تغییر شکل روند رشد روانی جنسی معمول گردد. از طرفی هر چیزی که با عرف معمول تطابق نداشته باشد به نوعی از دیدگاه عموم نوعی انحراف محسوب می شود که باعث نگرش های خشن غیرانسانی نسبت با اینگونه افراد گردیده است با اینکه بسیاری از این افراد ممکن است  در امور اخلاقی و اجتماعی بسیار معنوی گرا باشند و از شخصیت خوب و هوش بالا هم برخوردار باشند که نمونه های جهانی زیادی وجود دارد. در ضمن گاها خود عرف هم میتواند فقط یک " ناهنجار جاافتاده " باشد و گاها مرز بین هنجار و ناهنجار در دنیا مدرن خیلی مشخص و خط کشیده شده نیست.

بنده به عنوان روانپزشک با گرایش سکسولوژی اعتقاد به روانپزشکی جامعه نگر دارم یعنی تزریق باور علمی به جامعه با لحاظ باورهای عرفی و دینی آن جامعه. هرچند هم افراد با هویت مذهبی و هم افراد با هویت غیرمذهبی با نگاههای گاها افراطی ، به نوعی عدم درک و همدلی یا عدم فهم روانپزشکی جامعه نگر واقع نگر ( و نه صرفا شعارهای علمی غیرقابل اجرا حداقل در مختصات مکانی زمانی امروزین در کشور) نشان می دهند. بسیاری از مراجعین دگرباش به مطب بنده در زمان اصرار خانواده بر ازدواج یا در زمان برملا شدن آن در محیط کار یا خانواده بخصوص در نواحی سنتی و بسته یا طبقه پایین اجتماع، دچار استرس های بسیار زیاد و حتی افکار خودکشی می شوند و وقتی که این افراد هویت مذهبی هم داشته باشند بخاطر تضاد این گرایش با هویت مذهبیشان، عذاب وجدان و احساس گناه صدچندان بر داستان اضافه شده و واقعا خود بنده در کمک به این افراد ، دچار سردرگمی و استیصال می شوم. بنابراین نسخه پیچیدن برای یک دگرباش ساکن در ایران قطعا با یک دگرباش ساکن مثلا در سوییس باید تفاوتهایی داشته باشد.

شعار بنده این است : دگرباشان را درک کنیم نه قضاوت

......نوشته : تورج شمشیری نظام 30/2/93........

............................................................دقت : مطالب ذیل برگرفته از کتاب روانپزشکی جهانی کاپلان و سادوک می باشد .................................................................. همجنس گرایی Homosexuality تاریخچه این واژه از حدود ۱۹۲۰ بین همجنس‌گرایان آمریکا ترویج یافت .در سال 1973 انجمن روانپزشکی آمریکا همجنس گرایی را بعنوان یک طبقه تشخیصی کنار گذاشت و در سال 1980 همجنس گرایی از درسنامه روانپزشکی حذف شد. سازمان بهداشت جهانی هم اعلام کرد:" گرایش جنسی به تنهایی یک اختلال محسوب نمیشود". فروید همجنس گرایی را یک بیماری روانی تلقی نمیکرد و میگفت در افرادی مشاهده میشود که انحراف جدی دیگری از بهنجاری ندارند، کارایی آنها مختل نشده و در واقع رشد هوشی و فرهنگ اخلاقی بالایی دارند. فروید در نامه ای در پاسخ به یک مادر آمریکایی چنین نوشت: مطمئنا همجنس گرایی مزیتی ندارد اما چیزی نیست که مایه شرم باشد. نه فساد است و نه انحطاط و نمیتوان آن را بیماری شمرد، ما آن را نوعی اعمال جنسی تلقی میکنیم که در اثر وقفه خاصی در رشد جنسی ایجاد میشود. فروید همچنین متذکر شده است میل به همجنس به هیچ وجه جنبه فطری ندارد و بی شک امری اکتسابی است که در شرایط و موقعیتهای ویژه ای به وجود می آید زیرا چنین افرادی را میتوان با تلقین و تحلیل روان درمانی نمود. تعریف اصطلاح همجنس گرایی غالبا برای توصیف یک نوع رفتار آشکار شخصی، گرایش جنسی و حس هویت شخصی و اجتماعی بکار میرود و به ترکیبی از هویت خودادراکی و هویت اجتماعی اشاره دارد و بازتابی از این واقعیت است که شخص همجنس گرا خود را تلویحا عضو گروهی میداند که بر چسب مشابهی خورده اند.همجنس‌گرایی یکی از گرایش های جنسی است که ویژگی آن تمایل زیبایی شناختی، عشق رومانتیک، و تمایل جنسی فردی است که تنها متوجه جنس همگون با خود او است. در واقع به گرایش‌های عاطفی، روانی و جنسی افراد همجنس نسبت به یکدیگر گفته می‌شود .همجنس‌گرایی همراه با دو گرایش دگرجنس‌گرایی و دوجنس‌گرایی، سه گرایش اصلی جنسی را تشکیل می‌دهند. به فردی که به جنس دیگر گرایش داشته باشد «دگرجنس‌گرا» و به افرادی که هم به جنس دیگر و هم به افراد همجنس با خود تمایل دارند، «دوجنس‌گرا» می‌گویند.رفتار همجنس‌گرایانه به برقراری رابطهٔ جنسی با فردی همجنس اطلاق می‌شود. همجنس‌گرا به افرادی گفته می‌شود که ترجیح می‌دهند مدّتی طولانی به فعالیت جنسی با افراد همجنس خود بپردازند. در سال‌های اخیر، برای توصیف سبک زندگی همجنس‌گرایانه از اصطلاح «همجنس‌خواه» استفاده شده‌است، زیرا باور بر این است که این اصطلاح نسبت به اصطلاح همجنس‌گرا بار منفی کمتری دارد. افراد زن و مردی که می‌خواهند جهت‌گیری جنسی همجنس‌گرایانه خود را به طور علنی ابراز کنند معمولا از اصطلاح همجنس‌خواه استفاده می‌کنند. امروزه برای اشاره به افراد همجنس‌گرای مرد از گی که از واژهٔ انگلیسی Gay آمده‌است و برای همجنس‌گرایان زن معمولاً واژه لزبین یا لِز که از واژهٔ انگلیسی Lesbian آمده استفاده می‌شود. در زبان فارسی در گذشته به همجنس‌گرایان زن، «طَبَق‌زن» گفته می‌شده که به عمل طبق زنی اشاره داشته‌است. این اصطلاح امروزه در زبان فارسی به ندرت مورد استفاده قرار می‌گیرد.امروزه ترجیح میدهند به جای عبارت همجنس گرا که یک اصطلاح پزشکی است و معانی اختلال و سبب شناسی در خود دارد از واژه زن همجنس گرا ( Lesbian) و مرد همجنس گرا ( Gay man) استفاده کنند. شیوع پژوهش های اندکی در این خصوص در سالهای اخیر انجام شده است. ولی در کل میزان همجنس گرایی در 2 تا 4 % جمعیت گزارش شده است. در ضمن زنان همجنس گرا در مقایسه با مردان همجنس گرا روابط بیشتری با جنس مخالف داشته اند. همچنین زنان همجنس گرا با همدیگر روابط پایدارتری نسبت به مردان همجنس گرا دارند چون کمتر در معرض رسوایی اجتماعی و تبعیضات اجتماعی و مدنی قرار دارند. افراد مبتلا، معمولا تحصیلکرده و باهوش و در شغل خود موفق هستند. تاریخ نشان میدهند که عده زیادی از شخصیت های ادبی و هنری در گذشته همجنسگرا بوده اند. علل علل روانشناختی در مردان - وابستگی عاطفی شدید به مادر - فقدان نقش پدری موثر - مهار رشد مردانگی از سوی والدین - تثبیت یا پسرفت در مرحله خودشیفتگی رشد - باخت در رقابت با برادران و خواهران - تخیلات شهوانی مربوط به همجنس دور محور پدر بعنوان راهی برای جلب توجه و محبت پدر - خودشیفتگی و عشق به خود و همانند سازی با شخصی شبیه خود در زنان - فقدان انحلال غبطه قضیب ( Penis envy) به همراه تعارضات اودیپال حل نشده - وابستگی عاطفی اولیه به مادر و جستجوی آن در بزرگسالی - ترس از حاملگی و ابتلا به امراض جنسی - بدلیل تعصبات خشک دینی عرفی در خصوص رابطه با مرد از کودکی عوامل زیستی - احتمال شاخص ژنتیکی در نیمه تحتانی کروموزمx  و احتمال چند ژنی بودن - احتمال کوچک بودن سلولهای هیپوتالاموس - در مردان همجنس گرا کاهش هورمون های جنسی مردانه و در زنان همجنس گرا، افزایش آن دیده میشود - در تصویربرداری مغز: مردان همجنسگرا با غیر همجنسگرا فرق چندانی نداشتند ولی در بعضی زنان همجنسگرا نسبت به غیرهمجنسگرا نیمکره راست مغز از نیمکره چپ بزرگتر است. - بیشتر زنان و مردان همجنسگرا چپ دست هستند ........................................................................دقت : مطالب ذیل از ویکیپدیا می باشد..................................................................................................... توضیحات تکمیلی

از دید زیست‌شناسی

تئوری هورمونی پیش از تولد

زیست‌شناسی عصبی مغز در ایجاد حالت مردانگی  تاحد زیادی کشف شده‌است. استرادیول و تستوسترون که به وسیلهٔ آنزیم ۵-α ردوکتاز تبدیل به دی هیدروتستوسترون می‌شوند، عمل ایجاد حالت مردانگی را با اتصال به گیرنده‌های آندروژن (هورمونهای جنسی مردانه که باعث ایجاد صفات ثانویه مانند ریش و کلفتی صدا می‌شوند) بر عهده دارند. تغییرات جسمی و روانی زمانی ظاهر می‌شوند که تعداد این گیرنده‌های آندروژن بسیار کم مانند نشانگان بی حسی آندروژنی و یا بسیار زیاد باشد (مانند زنان مبتلا به پُریاختگی مادرزادی غدهٔ فوق کلیه) به نظر می‌رسد همجنس‌گرایی چه در مردان و چه زنان نتیجهٔ چنین دگرگونی‌هایی است. آکادمی خانواده پزشکان آمریکا در مقاله‌ای تحت عنوان همجنسگرایی نوجوانی در سال ۲۰۰۳ نوشت ابتدا کارشناسان به این نتیجه رسیدند که گسترش همجنس گرایی به خاطر اختلالات رشدی است اما اخیرا برخی پژوهش‌ها توضیح می‌دهد که توسعه همجنسگرایی مربوط به ترشح غدد عصبی است. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که گرایش جنسی چه دگرجنسگرا یا همجنسگرا، در نتیجه تداخل پیچیده بین تأثیرات آناتومیک و هورمونی در طول رشد جنین است. زنانی که دختر باردارند و دوره بارداری دی‌اتیل‌استیل بسترول مصرف کنند احتمال بیشتری وجود دارد که دخترانشان همجنس‌گرا شود. همچنین اگر زنانی که پسر باردارند در سه ماهه اول بارداری (و در بعضی از تحقیقات ماه پنجم بارداری) استرس را تحمل کنند احتمال همجنس‌گرا شدن فرزندانشان بیشتر می‌شود. بعضی از تحقیقات اخیر حاکی از ارتباط تعداد برادرهای بزرگ‌تر با همجنس‌گرایی فرد می‌باشد. بلانکارد و کلاسن  در سال ۱۹۹۷ اعلام کردند هر برادر بزرگ‌تر احتمال همجنس‌گرایی فرد را تا ۳۳٪ بالا می‌برد .این یافته طبق گفتهٔ بلانکارد «یکی از معتبرترین یافته‌های اپیدمیولوژیکی است که تا به حال در رابطه با گرایشهای جنسی کشف شده‌است.» بر طبق این یافته، گفته می‌شود که هر جنین مذکر در مادر واکنشی ایمنی ایجاد می‌کند و این واکنش با جنین بعدی تشدید می‌شود. این جنین‌ها آنتی ژن H-Y که نفش آنها در تغییرات جنسی مهره‌ها تقریباً ثابت شده را تولید می‌کنند. و این همان آنتی ژنی است که آنتی بادی مادری H-Y به آن واکنش داده و نیز یادآوری (از نظر ایمنی شناختی) می‌نماید. سپس آنتی بادی‌های H-Y تولید شده توسط مادر به جنین حمله می‌کنند و کارایی آنتی ژنهای نامبرده را در ایجاد حالات مردانه در مغز جنین پایین می‌آورند. از این موضوع با نام «اثر ترتیب تولد برادر»  یاد می‌شود. در مطالعاتی که پسرهای رشد یافته با برادر بزرگ‌تر را با آنها که جدا از برادران خود رشد کرده بودند مقایسه می‌کرد، کشف شد که تنها متولد شدن از مادری که برای چندمین بار پسری به دنیا می‌آورد احتمال همجنس‌گرا بودن را در افراد افزایش می‌دهد و بزرگ شدن در کنار برادران دخالت چندانی در این مسأله ندارد. درباره زنان نتایج مشابه یا قابل توجهی یافت نشده‌است.

تفاوت‌های فیزیولوژیکی همجنس‌گرایان

تحقیقات بسیاری که در این زمینه انجام شده‌اند، مانند تحقیقات پیشگامانهٔ عصب‌شناس سیمون لوی، نشان می‌دهند که تفاوت‌های قابل توجهی در فیزیولوژی مردان همجنس‌گرا و مردان دگرجنس‌گرا وجود دارد. این تفاوت‌ها ابتدا خود را در مغز، گوش میانی، و حس بویایی آشکار می‌سازند. لوی در آزمایشی  دریافت که مغز از مردان همجنس‌گرای مورد آزمایش تفاوت فیزیولوژیکی آشکاری با همان بخش‌ها در مردان دگرجنس‌گرا دارد. گاهی نتایج این تحقیقات را به این معنا می‌گیرند که همجنس‌گرایی در افراد پدیده‌ای مادرزادی است. با این حال خود «لوی» می‌گوید: «تحقیقات من ثابت کنندهٔ یک دلیل ژنتیکی برای همجنس‌گرایی نیستند. من هیچ قسمتی از مغز را به عنوان یک مرکز همجنس‌گرا کننده معرفی نکرده‌ام. INAH-3 بیشتر مانند حلقه‌ای از زنجیرهٔ هسته‌های شکل دهندهٔ رفتارهای جنسی مردان و زنان عمل می‌کند تا یک هستهٔ همجنس‌گرا کننده... و از آنجا که من مغز افراد بالغ را مورد مطالعه قرار داده‌ام هیچ دلیلی وجود ندارد که نتیجه بگیریم این تفاوت‌ها مادرزادی بوده‌اند و بعد از تولد به وجود نیامده‌اند» تحقیقات لوی مورد انتقادهایی قرار گرفت که یکی از دلایلش انتخاب مردان همجنس‌گرایی بود که به علت بیماری ایدز جان خود را از دست داده بودند، در حالی که دگرجنس‌گراهای مورد مطالعه به این بیماری مبتلا نبودند.مقایسه‌ای که بین اندازهٔ INAH-3 در افراد مبتلا به ایدز دگرجنس‌گرا و همجنس‌گرا انجام شد (با وجود کوچک بودن جامعهٔ آماری) نشان داد که اندازهٔ این بخش از مغز در هر دو آنها مشابه‌است. البته باید توجه داشت که هیچ مدرکی مبنی بر تأثیر ابتلا به ایدز بر اندازهٔ INAH-3 یافته نشده‌است. تحقیقات در زنان هنوز به هیچ نتیجه مشابهی منتهی نشده‌است. پزوهش‌های جدید اثبات کرده‌اند مغز مردان همجنس‌گرا به مغز زنان دگرجنس‌گرا و مغز زنان همجنس‌گرا به مغز مردان دگرجنس‌گرا شبیه‌است.

تفاوت‌های زیست‌شناختی همجنس‌گرایان با دگرجنس‌گرایان

  • گزارش‌ها بیان می‌کنند مردان همجنس‌گرا آلت تناسلی بزرگتر و قطورتری نسبت به مردان دگرجنس‌گرا دارند.
  • نیمکره‌های مغز در مردان همجنس‌گرا و زنان دگرجنس‌گرا نسبت به هم موزون است در حالی که نیمکره راست زنان همجنس‌گرا و مردان دگرجنس‌گرا نسبت به نیمکره چپ بزرگتر است.
  • بوی حاصل از زیر بغل در مردان همجنس‌گرا و مردان دگرجنس‌گرا متفاوت است.
  • مردان و زنان همجنس‌گرا نسبت به دگرجنس‌گرایان بیشتر چپ دست هستند.
  • مردان همجنس‌گرا توانایی بیشتری در به خاطر سپاری مکان اشیا نسبت به مردان دگرجنس‌گرا دارند. (چنین تفاوتی میان زنان همجنس‌گرا و زنان دگرجنس‌گرا مشاهده نشده‌است)
  • نسبت انگشت دوم به انگشت چهارم که متاثر از ترشح هورمون‌های جنسی است به طور قابل ملاحظه‌ای میان همجنس‌گرایان مرد و زن کمتر از دگرجنس‌گرایان است.

ژنتیک

از منظر ژنتیکی تئوری‌های کمی به منظور توضیح یک ژن مستقیم برای همجنس‌گرایی وجود دارد هرچند یک وجود «ژن گی» یک باور عمومی در جامعه‌است. دیدگاه فراگیر در میان پزشکی آن است که دگرباشان جنسی از همان ابتدای تولد دگرباش به وجود آمده‌اند. براساس پاره از پژوهش‌ها ثابت شد که ترتیب چینش ژنوم مادر می‌تواند بر گرایش جنسی فرزند تاثیرگذار باشد. کشف این موضوع که در نشریه Human Genetics به چاپ رسید به اندیشه وجود ژنی مستقل برای همجنس‌گرایی یعنی «ژن گی» را دامن زد. پژوهشگران در این تحقیق کروموزم غیرفعال X را در ۹۷ مادر دارای فرزند همجنس‌گرا و ۱۰۳ مادر دارای فرزند دگرجنس‌گرا مورد آزمایش قرار دادند. با این وجود برخی از پژوهشگران بر این عقیده هستند که ژنی تحت عنوان «ژن گی» وجود ندارد بلکه رفتار همجنسگرایانه معلول عملکرد چندین ژن است. آزمایش همر نشان داد که در بازوی بلند کروموزم X همجنس‌گرایان مرد ژن‌هایی وجود دارند که باعث همجنس‌گرایی می‌شوند. از آنجایی که کروموزم X از مادر به فرزند می‌رسد این پژوهش نشان داد که مادران می‌توانند ناقل همجنس‌گرایی بوده و آن را به فرزندان ذکور خود منتقل کنند. لووی و همر (۱۹۹۴) و لیم (۱۹۹۵) نخستین مرورها درباره بررسی‌های انجام شده درباره رابطه ژنتیک با همجنسگرایی را انجام دادند. از آن هنگام تاکنون آزمایش‌های بسیاری بر روی ژن‌های احتمالی مرتبط با گرایش به جنس موافق بر هر دو کروموزوم X و Y در موش‌ها و انسان‌ها انجام شده‌اند. در سال ۲۰۱۰ گروهی از محققان کره‌ای موفق شدند که با حذف ژنی که با رفتارهای تولید مثلی مرتبط بود گرایش جنسی موش‌های ماده را تغییر دهند. موش‌های ماده مورد آزمایش از آن پس به موش‌های جنس موافق خود علاقه نشان می‌دادند و موش‌های نر را پس می‌زدند و از بوئیدن ادرار موش‌های نر خودداری می‌کردند؛ این در حالی بود که موش‌هایی که این ژن را حفظ کرده بودند به موش‌های نر واکنش نشان می‌دادند. مسئول این پروژه در این باره گفت: «نبود این ژن باعث می‌شود مغز موش‌ها همانند مغز موش‌های نر عمل کند.»

رفتار همجنس‌گرایانه در جانوران

رفتارهای همجنس‌گرایانه و دوجنس‌گرایانه تاکنون در ۱۵۰۰ گونه جانوری - از پستانداران گرفته تا خرچنگ‌ها و کرم‌ها - مشاهده شده ولی تصور می‌شود که رقم واقعی بسیار بیشتر از این باشد. رفتارهای همجنس‌گرایانه بخصوص در جانوران گله‌زی با زندگی گروهی پیچیده شایع‌تر است و نقشی اساسی در زندگی آنان بازی می‌کند. یکی از گونه‌های جانوران همجنس‌گرا بونوبو از نزدیک‌ترین خویشاوندان انسان است. هفتاد و پنج درصد از آمیزش‌های جنسی در این گونه به خاطر تولید مثل نیست و تمام اعضای این گونه به کل دوجنس‌گرایند. بونوبوهای مادهٔ مهاجر از رابطه جنسی به عنوان روشی برای تحکیم دوستی با ماده‌های قدرتمندتر در دستهٔ بونوبوهای مقیم بهره می‌گیرند. بونوبویی که در رتبه پایین‌تری قرار دارد با تولید سروصدا به دیگران می‌فهماند که در حال آمیزش جنسی با بونوبویی با رتبه بالاتر است. آمیزش جنسی در بونوبوها معمولا برای کاهش استرس و رقابت، توسعه وابستگی، بیان روابط اجتماعی و تسلی قربانیان در پریشانی استفاده می‌شود. باور بر این است که رفتارهای همجنسخواهانه در نخستیها ریشه اجتماعی دارند و انسان‌ها در این میان پتانسیل بالایی برای رفتارهای دوجنسخواهانه از گذشته خود حفظ کرده‌اند. جانت مانن. استاد دانشگاه جورج تاون، این نظریه را مطرح کرده‌است که همجنس‌گرایی در دلفینها مزیتی است که در اثر فرگشت به وجود آمده و حملات و تجاوزهای درون‌گونه‌ای را به ویژه در نرها کاهش می‌دهد. مشاهده رفتارهای همجنس‌گرایانه در جانوران دلیلی مستحکم بود برای رد ادعای گناه در برابر طبیعت همچنین با استدلال به وجود همجنس‌گرایی در جانوران در دادگاه عالی آمریکا قوانین ضد همجنس‌گرایانه ۱۴ ایالت آمریکا ملغی اعلام گردید

  • بعضی پنگوئنهای نر تمایل به تشکیل جفت با نرهای دیگر و لانه‌سازی مشترک با آنها دارند. در این مواقع از یک سنگ به عنوان جایگزین تخم استفاده می‌شود. در سال ۲۰۰۴ پارک مرکزی جانوران  واقع در ایالات متحده آمریکا، سنگ یادشده را با یک تخم بارور جایگزین کرد که زوج نر آن را به عنوان فرزند خود بزرگ کردند.باغ وحشهای آلمانی و ژاپنی نیز گزارشهایی دربارهٔ همجنس‌گرایی بین پنگوئن‌هایشان منتشر کرده‌اند. این پدیده همچنین در زیستگاه آبی کلی تارلتون در آوکلند نیوزیلند مشاهده شده‌است.
  • معاشقه و دخول کامل در روابط گاوهای نر، به ویژه گاومیش کوهان‌دار آمریکایی معمول است. روابط جنسی میان زوج‌های همجنس در میان آهوها نیز بسیار رایج است.
  • همجنس‌گرایی در گوسفندان (که در ۶ تا ۱۰٪ قوچها دیده می‌شود) همراه با تفاوت در حجم بخش‌های معینی از مغز و فعالیتهای شیمیایی است. مطالعاتی که توسط مجلهٔ درون‌ریزشناسی انجام شد، نشان داد عوامل فیزیولوژیکی و زیست شناختی تأثیرگذارند. نتایج این بررسی‌ها با بررسی‌هایی که لوی روی نمونه‌های انسانی انجام داد مشابه‌است.
  • گوسفندان نر کوهی آمریکایی نیز از این نظر به دو دسته تقسیم می‌شوند: آنها که درگیر روابط همجنس‌گرایانه می‌شوند و گروه دیگر که اینگونه نیستند.
  • در میان کبوتران نیز هم‌جنس‌گرایی نرها دیده می‌شود.کبوتربازان برای این جفت کبوتران از اصطلاح «جناق» استفاده می‌کنند.
  • یک چهارم جفت‌های قوی سیاه همجنس‌گرا هستند (اکثرا مذکر) این جفت‌ها با دزیدن لانه‌ها و تخم‌های دیگر از آن‌ها نگهداری کرده و از جوجه به دنیا آمده همانند جوجه خود مراقبت می‌کنند در برخی دیگر از موارد جفت‌های نر همجنس‌گرا با یک قوی ماده رابطه برقرار کرده و پس از اینکه قوی ماده تخم گذاشت او را فراری می‌دهند.

علاوه بر موارد ذکر شده همجنس‌گرایی در جانورانی همچون مارمولک، سنجاقک، شیرها، و حتی حشراتی که در رختخواب زندگی می‌کنند دیده شده‌است.در میان نوعی پرندگان دریایی نیز با نام علمی آلباتروس لایاسن همجنس‌گرایی دیده شده‌است و به گونه‌ای است که یک سوم جفت‌های این گونه جفت دو ماده هستند که نوعی انتخاب طبیعی لازم برای این گونه‌است چرا که تعداد ماده‌های این گونه بسیار بیشتر از نرهایش است.بررسی بر روی گونه‌ای فنچ نشان داده‌است که زوج‌های همجنس با روش‌هایی چون آواز خواندن برای هم و آراستن دیگری با منقار خود، پیوند میان خود را محکم می‌کنند. نتایج این پژوهش نشان می‌دهند که روابط در میان جانوران، حتی پرندگان، می‌توانند بسیار پیچیده‌تر از یک نر و ماده صرف که با هم جفت می‌شوند و زایش می‌کنند، باشند.

روانشناسی

برای اولین بار هنگامی که واژه همجنس‌گرایی‌در ادبیات روانشناسی به وجود آمد روانشناسان به دنبال عاملی ذاتی به عنوان ریشهٔ این پدیده بودند. بیشتر نوشته‌ها در مورد سلامت روان و بیماران همجنس‌گرا بر روی افسردگی سوءمصرف مواد و خودکشی درمیان همجنس‌گرایان تمرکز کرده بود. هرچند که چنین مواردی درمیان دگرجنس‌گرایان نیز وجود دارد اما با این حال بحث پیرامون ارتباط بین همجنس‌گرایی و موارد فوق تا سال ۱۹۷۳ هنگامی که همجنس‌گرایی از لیست بیماری‌های روانی خارج شد ادامه داشت و پس از آن روانشناسان دلایل مواردی همچون خودکشی در میان همجنس‌گرایان را ناشی از تبعیض‌های اجتماعی، نگرش‌های منفی و موارد دیگر ذکر نمودند.به طور مثال پژوهشی نشان داد که نوجوانان همجنس‌گرا به طور قابل ملاحظه‌ای کمتر نسبت به افراد دیگر عامل‌های محافظت‌کننده در برابر خودکشی دریافت می‌کنند. و اگر این عامل‌ها افزایش باشد خودکشی میان نوجوانان همجنس‌گرا به طرز قابل ملاحظه‌ای کاهش خواهد یافت. به طور مثال در میان همجنس‌گرا و دوجنس‌گرایانی که تلاش برای خودکشی داشته‌اند در نیمی از موارد پدران آنها با گرایش جنسی آنها مشکل داشته یا آنها را رد کرده‌است در صورتی که این میزان برای همجنس‌گرایان و دوجنس‌گرایانی که تلاش برای خودکشی نداشته‌اند یک چهارم است. همجنس‌گرایی از فهرست بیماری‌های روانی توسط مجامع زیر خارج شد: سازمان روانشناسی آمریکا از سال ۱۹۷۳، سازمان بهداشت جهانی از سال ۱۹۹۲، سازمان‌های بهداشتی انگلستان از سال ۱۹۹۴، سازمان‌های بهداشتی روسیه از سال ۱۹۹۹ و انجمن روانشناسی چین از سال ۲۰۰۱ بر خلاف تصور عموم که همجنس‌گرایان در مصرف (پوشاک، خوراک و...) بدعت‌گرا هستند پژوهش‌ها نشان می‌دهند که چنین چیزی صحت ندارد. در ابتدای سده بیستم، مباحثی نظری پیرامون تحلیل روانی درگرفت که ادعا می‌کرد در همهٔ افراد طی نمو روانی، دوجنس‌گرایی به وجود می‌آید. مطالعات عددی آلفرد کینزی در سال ۱۹۴۰ و همچنین دکتر فریتز کلین در سال ۱۹۸۰ تأیید کنندهٔ این نظریات بودند. مطالعات تازه که با چاپ کتاب‌های آلفرد کینزی با نام‌های «رفتارهای جنسی انسان مذکر» و «رفتارهای جنسی انسان مؤنث» به نتایج مهمی منتهی شد، بیانگر این بود که اکثر مردم در مقاطعی دارای تجربیات و یا عواطف همجنس‌گرایانه بوده‌اند. پژوهش‌های علمی معاصر ادعا می‌کنند که اکثریت جامعه انسانی تمایلات دوجنس گرایانه دارند. گرایش جنسی برخلاف آنچه بیشتر مردم تصور می‌کنند یک متغیر گسسته نیست که به ۲ گروه «دگرجنس‌گرا» و «همجنس‌گرا» تفکیک شود، بلکه متغیری پیوسته‌است که ویژگی‌های این گروه‌ها را نیز داراست. گزارشات «کینزی» نشان می‌دهند که حدود ۴ درصد از افراد بالغ در آمریکا برای تمام عمر منحصراً همجنس‌گرا هستند و حدود ۱۰ درصد نیز در مقاطعی از زندگی رفتارهای همجنس‌گرایانه بروز داده‌اند. با این حال درصد افرادی که به طور برابر با هر دو جنس رابطه دارند کمتر از میزان مورد انتظار است. این می‌تواند به علت فشارهای اجتماع بر افراد باشد که آنها را مجبور می‌کند بر خلاف غرایز درونی خود و به طور ناخودآگاه برچسب‌های مطلق هویت جنسی را از قبیل «همجنس‌گرا» یا «دگرجنس‌گرا» بپذیرند. کینزی، به همراه فعالان گروه‌های LGBT بر جنبه‌های تاریخی و سیالیت گرایش‌های جنسی تأکید می‌کرد. مطالعات کینزی همچنین نشان داد که گرایش جنسی در دوران حیات فرد در جهات مختلف رشد می‌کند و به ندرت (و نه لزوماً) امکانات جذب شدن به جنسیت متفاوتی را فراهم می‌کند. بسیار نادر است که شخصی گرایش‌های جنسی خود را تغییر دهد و همچنین بعید است که این اتفاق نادر در صورت رخ دادن «داوطلبانه» باشد. اما گاهی تمایلات جنسی گسترش می‌یابند و یا دستخوش تغییر شده و جوهرهٔ متفاوتی پیدا می‌کنند. نظریه فراهنجار ایده‌های «ساختار اجتماعی» را مرتبط با قضیه می‌داند و معتقد است باید به تمایلات جنسی تنها در چهارچوب تاریخی آن نگریست. در این نگاه، گرایش جنسی محصول تأثیرات جامعه‌است و یک ویژگی تحت کنترل انسان و ارادهٔ او محسوب نمی‌شود. بیشتر روانشناسان با نتایج کلی آزمایشات کینزی موافقند و به رشتهٔ یوستهٔ تمایلات جنسی عقیده دارند، که در آن افراد کاملاً همجنس‌گرا و کاملاً دگرجنس‌گرا در دو انتهای بردار و اقلیت قرار دارند و اکثریت را دوجنس‌گرایان تشکیل می‌دهند. بعلاوه تقریباً همهٔ روانشناسان هم عقیده‌اند که گرایش جنسی در سنین پایین شکل می‌گیرد و به طور ارادی قابل تغییر نیست. البته بعضی دیگر از تحقیقات اسلوب کاری کینزی را زیر سؤال برده و نتایج این آزمایش را در برآورد تعداد همجنس‌گرایان و دگرجنس‌گرایان اغراق‌آمیز می‌دانند. آنها دلیل خود را انتخاب افراد نامناسب برای تحقیق (که شامل همجنس‌گریان و زندانی‌هایی که برخی از آنها متهم به تجاوزهای جنسی بوده‌اند می‌شود) بیان می‌کنند. به هر حال نظریات کینزی در رابطه با «رشته پیوستهٔ تمایلات جنسی» هنوز مورد قبولند.

روابط پدر ـ پسر و شکل‌گیری رفتارهای جنسی

بخش بزرگی از تحقیقات معمولاً به بررسی روابط فرزند ـ والد و تأثیر آن بر مردان همجنس‌گرا و دگرجنس‌گرا می‌پردازد و احتمال رابطه‌ای بین «فقدان پیوند عاطفی بین والد همجنس» و «شکل گیری همجنس‌گرایی در پسر» را پیشنهاد می‌دهند. مطالعات زیادی ادعا می‌کنند که مردان همجنس‌گرا در دوران کودکی خود کمتر از همسالان دگرجنس‌گرای خود مورد علاقه یا توجه پدرانشان بوده‌اند.«بیبر» در سال ۱۹۷۶ اظهار داشت:

«از سال ۱۹۶۲ که کتابم منتشر شد تا به حال بر روی ۱۰۰۰ همجنس‌گرا و ۵۰ جفت از والدینشان مطالعه کرده‌ام والگوی مشابهی در ۹۰٪ آنان یافته‌ام. در تمام مدت آزمایش، حتی یک مرد همجنس‌گرایی که پدرش اخلاق سازنده و رفتار مهرورزانه داشته باشد ندیده‌ام. پسری که پدرش به او احترام می‌گذارد و عشق می‌ورزد هرگز همجنس‌گرا نمی‌شود. من به این نتیجه رسیده‌ام که رفتار والدین بر انتخاب تمایل جنسی کودکان بسیار تأثیر می‌گذارد.»

بیبر بعدها در سال ۱۹۷۶ گفته‌های خود را این گونه ادامه داد: «ما همواره گفته‌ایم که یک پسر که پدری با اخلاق سازنده و مهرورزانه دارد هرگز همجنس‌گرا نمی‌شود. باید توجه داشت که عکس این گزاره صحیح نیست و هر پسری که پدرش اخلاق مخرب دارد لزوماً همجنس‌گرا از آب در نمی‌آید.» این گزارشات، به ویژه به علت جابجا کردن علت با اثر زیر سؤال رفته‌اند. به عبارت دیگر علاقهٔ مردان همجنس‌گرا به داشتن رابطهٔ مستحکم‌تر با مادر، علت همجنس‌گرایی نیست، بلکه نتیجهٔ آن است. انجمن روانشناسی آمریکا نیز این نتایج را رد کرده‌است و اظهار داشته که در جوامع مختلف همجنس‌گرایان درصد مشابهی از جامعه را تشکیل می‌دهند. در حالی که اگر روابط خانوادگی دارای چنان تأثیری بود، در جوامعی با فرهنگ خانوادهٔ متفاوت این میزان می‌بایست متفاوت باشد. این تئوری هم چنین عاجز از توضیح وجود همجنس‌گرایی در یونان باستان، ژاپن قبل از مدرنیته و فرهنگهای دیگر است و دلیلی برای همجنس‌گرایی در حیوانات ارائه نمی‌کند و مثلاً قادر به پاسخ دادن به این سؤال نیست که چرا در گونهٔ قوی سیاه استرالیایی تنها والدین جوجه‌ها زوجهای نر محسوب می‌شوند؟ یافته‌های مطالعات بر حیوانات همجنس‌گرا به موازات یافته‌های موارد انسانی پیش می‌روند. مطالعاتی که بر روی  مغز قوچ‌های همجنس‌گرا انجام شده نشان می‌دهد آن بخش از مغز که در شکل گیری رفتارهای همجنس‌گرایانه نقش دارد، نسبت به دگرجنس‌گرایان همان تفاوت‌هایی را نشان می‌دهد که در موارد انسانی دیده می‌شود.

اصلاح رفتار

بعضی درمانگرها، گروه‌ها، یا مؤسسات باور دارند قادر به کمک به همجنس‌گرایان برای غلبه بر رفتارهای همجنس‌گرایانهٔ خود هستند. بسیاری آنها پیروان ادیان ابراهیمی هستند که در مسلک آنان همجنس‌گرایی غیرطبیعی و گناه است و یک گرایش جنسی نامطلوب به حساب می‌آید. این نوع روان‌درمانی در جهت حذف علایق همجنس‌گرایانه و توسط افرادی که همجنس‌گرایی را یک اختلال یا گناه تلقی می‌کنند استفاده می‌شود. این افراد معتقدند که همجنس‌گرایی اصولاً نوعی گناه است و از طریق توبه و ایمان می‌توان آن را از بین برد که گاها خیلی موثر هم می باشد. رابرت اسپیتزر که پیش از این برای خروج همجنسگرایی از فهرست بیماری‌های روانی تلاش کرده بود در مقاله‌ای در سال ۲۰۰۱ با عنوان آیا برخی از مردان و زنان همجنسگرا می‌توانند گرایش جنسی خود را تغییر دهند؟ گفته‌است که این امکان وجود دارد که برخی از افراد بسیار باانگیزه گرایش جنسی خود را از همجنسگرایی به دگرجنس گرایی تغییر دهند. در سال ۲۰۰۱ در مقاله‌ای در واشنگتن پست وی ادعا کرد در مصاحبه تلفنی با ۲۰۰ نفر آنها مدعی شده‌اند که گرایش جنسی خود را از همجنسگرا به دگرجنسگرا تغییر داده‌اند و از رابطه جنسی خود با جنس مخالف راضی هستند."[۶۹] بعضی از مدافعان حقوق همجنس‌گرایان وی را متهم کردند که با روش علمی کار نکرده‌است و در نهایت وی در سال ۲۰۱۲ به خاطر بیان این سخنان، از جامعه همجنس‌گرایان عذرخواهی کرد تاکنون هیچ روش علمی و معتبری بدست نیامده که حاکی از «درمان» موفق همجنس‌گرا و تبدیل او به یک دگرجنس‌گرا باشدو حتی برخی افراد در اثر چنین «درمان»هایی دچار صدمات خطرناک و جدی شده‌اند.با این حال طرفداران درمان همجنس‌گرایی به افرادی اشاره می‌کنند که به زعم آنها «موفق» شده‌اند. به هر جهت تنهٔ اصلی جامعهٔ پزشکی و روانشناسی این ادعاها را مردود می‌داند و تلاش برای تغییر گرایش جنسی را بی‌اثر و بالقوه خطرناک تلقی می‌کند.به طور مثال در یک نظرسنجی از ۱٬۳۰۰ روانشناس انگلیسی فقط ۵۵ تن از آنان درمان همجنس‌گرایی را پیشنهاد کرده‌اند.

طبیعت در برابر تربیت

این که بین عوامل روان‌شناختی و عوامل زیست شناختی کدام بر همجنس‌گرایی مؤثرتر است مسأله‌ای‌ست که همواره عامل بحث‌های بسیار شده‌است. از این عوامل می‌توان به عوامل ژنی و یا هورمونهای مؤثر بر جنین نام برد. از نظر تاریخی، فروید و روانشناسان دیگری در شاخهٔ روانکاوی معتقد بودند که تجربیات دوران کودکی در شکل‌گیری گرایش‌های جنسی مؤثرند. به عنوان مثال فروید معتقد بود که نوجوانان همگی همجنس گرا هستند و پس از گذراندن مراحلی دارای حالات دگرجنس‌گرایی می‌شوند و آنها که همجنس‌گرا می‌مانند به علت مواجهه با یک مانع یا حادثهٔ بازدارنده، تکامل جنسی خود را به اتمام نرسانده‌اند. او همچنین معتقد بود که بعضی افراد که این دورهٔ تکامل جنسی را بدون هیچ مشکلی طی کرده‌اند نیز همچنان در درون خود به صورت پنهان و به درجات متفاوت دارای تمایلات همجنس خواهانه هستند. کشفیات مدرن علمی و پزشکی تأکید بر زیست شناختی بودن عوامل همجنس‌گرایی و رفتارهای همجنس‌گرایانه در کودکی دارند و این عوامل شامل عوامل ژنتیکی و یا کسب شده در رحم مادر می‌باشند. ناگفته نماند که همین پیش زمینه‌های زیست شناختی همجنس گرایانه‌است که در کودکی شرایط ایجاد عوامل روان‌شناختی را مهیا می‌کند.

فرضیه اختلال رشد

برخی از افراد باور دارند که همجنسگرایی یک اختلال رشدی  است. انجمن روانشناسی آمریکا (APA) با رد تمامی آن مسائل به عنوان نوعی اختلال در همجنسگرایان، در "قطعنامه درباره پاسخ‌های شایسته به پریشانی در گرایش جنسی و تلاش‌ها برای تغییر آن" از پدران و مادران، سرپرستان، جوانان، و خانواده‌های آن‌ها می‌خواهد تا از روش‌های موسوم به «درمان گرایش جنسی» که همجنسگرایی را به عنوان یک بیماری روانی و یا اختلال رشد به تصویر می‌کشند، دوری گزینند و به جای آن به دنبال روان‌درمانی، حمایت اجتماعی، و خدمات آموزشی باشند که "اطلاعات دقیق درباره گرایش جنسی و جنسیت در اختیار می‌گذارند، پشتیبانی خانواده و آموزشگاه را افزایش می‌دهند، و (احتمال) طرد اقلیت‌های جنسی جوان را کم می‌کنند. علاوه بر این هیچ نهاد معتبر و فعال در زمینه روانکاوی و روانپزشکی تغییر گرایش جنسی را ممکن نمیداند و طبق سیاست‌های خاصی به افراد فعال در این زمینه، عموم و افراد متخصص در رابطه با تلاش با تغییر گرایش جنسی هشدار می‌دهد. از نهادهای یاد شده می‌توان به انجمن روانشناسی امریکا، انجمن روان پزشکی امریکا، انجمن مددکاران اجتماعی آمریکا، کالج سلطتنتی روانپزشکی و انجمن روانشناسی استرالیا اشاره کرد. همچنین انجمن روانشناسی آمریکا و کالج سلطنتی روانپزشکی نگرانی‌های خود را نسبت به افدامات انجمن ملی بررسی و درمان همجنس‌گرایی ابراز داشته‌اند و اعلام کرده‌اند که این اقدامات توسط علم حمایت نمی‌شود و سبب ایجاد بستری برای تبعیض خواهد شد.

جنبش طرفداران

 

یک خیابان مملو است جمعیت که عده‌ای پرچم رنگین‌کمان در دست دارند

یکی از رژه‌های همجنس‌گرایان در مادرید از سری یوروپراید در سال ۲۰۰۷

در سال‌های اخیر جنبش طرفداران همجنس‌گرایی نیز تا حد قابل ملاحظه‌ای گسترش یافته‌است. ضرورت چنین مبارزاتی در کشورها و فرهنگ‌های مختلف متفاوت است. در حال حاضر هلند و بلژیک تمامی حقوق ازدواج را برای زوج‌های همجنس‌گرا قائلند. در سال ۲۰۰۳ دادگاه کانادا در سه استان ازدواج افراد همجنس‌گرا را قانونی اعلام کرد. علاوه بر این در فرانسه، آلمان، فنلاند، سوئد، نروژ، دانمارک، ایسلند، و بعضی از ایالات آمریکا از جمله ورمونت، ماساچوست و نیویورک ازدواج همجنس‌گرایان قانونی است که حاصل آن برخورداری این زوج‌ها از حمایت و مسئولیت‌های ازدواج‌های معمولی بوده‌است.

رژه

رژهٔ همجنسگرایان جشنی است که توسط همجنسگرایان و مدافعان حقوق همجنسگرایان ترتیب داده می‌شود و هدف از آن این است که همجنسگرایان و دوجنس‌گرایان نباید از گرایش جنسی و جنسیت خود سر افکنده باشند بلکه باید به آن افتخار نیز بکنند. تاقبل از سال ۱۹۶۹ به افراد LGBT به چشم منحرفین جامعه نگریسته می‌شد. همجنسگرایان مجبور بودند ماهیت خود را پنهان کنند. شهردار نیویورک در سال ۱۹۶۰ مشی سختگیرانه‌ای را نسب به بارها و پاتوق‌های همجنسگرایان در پیش گرفت و عملا آن‌ها را به سوی زیر زمینی شدن سوق داد. حملات پی در پی ای که نسبت به همجنسگرایان می‌شد به نقطه‌ای غیر قابل تحمل نزدیک می‌شد به طوری که در سال ۱۹۶۹ و در پی حمله پلیس به یکی از بارها در یکی از محله‌های نیویورک و دستگیری تمام افراد حاضر صدها نفر از همجنسگرایان ناحیه با پلیس درگیر شدند. از این واقعه به عنوان شورش استون وال یاد می‌گردد. پس از این واقعه همجنسگرایان احساس کردند که نیاز دارند خود را به جامعه نشان دهند بنابر این اولین رژه همجنسگرایان در سال ۱۹۷۰ در سالگرد شورش استون وال ترتیب داده شد.

در طول تاریخ

یک نقاشی از دو مرد برهنه که در حال سکس مقعدی هستند

نگاره‌ای از آمیزش جنسی میان هادریان و سردارش آنتونیوس

در اروپا

قدیمی‌ترین مستندات در رابطه با همجنس‌گرایی مربوط به یونان باستان است. سافو شاعری زن از جزایر لزبو متعلق به یونان باستان بوده که در اشعارش رابطه‌های عشقی را به دختران و زنان تعمیم داده و واژه لزبین نیز در اشاره به همجنس‌گرایان زن از همین مورد سرچشمه گرفته‌است.در یونان باستان روابط بین مردان و پسران جوان معمول بوده‌است که به آن عشق افلاطونی گفته می‌شود اما این روابط به بوسیدن، نوازش کردن، دخول مقعدی، و قرار دادن آلت در میان باسن محدود بود. هادریان امپراتور روم باستان نیز دارای تمایلات همجنس‌خواهانه بوده؛ وی بر اساس روایات با سردار سپاهش آنتونیوس دارای روابطی نزدیک و عاطفی بوده‌است.در دوران رنسانس نیز در ایتالیا می‌توان تا نام ۵۰۰ نفر از افراد معروف این دوره را که درگیر روابط همجنس گرایانه بودند را مشاهده کرد. از جمله کسانی که گمان بر همجنس‌گراییش می‌رود، لئوناردو داوینچی مهندس، ریاضی‌دان، و نقاش نامدار بوده‌است.  

دو زن برهنه دراز کشیده روی یک تخت به صورتی که پای یکی روی دیگری است

خوابیده‌ها اثر گوستاو کوربت.

از اواسط قرن سیزدهم میلادی به این سو مجازات همجنس‌گرایی تقریبا در تمامی اروپا مرگ بوده‌است.

در آفریقا

روابط همجنس‌خواهانه در آفریقا با اینکه توسط کاشفان و مستعمران اروپایی نادیده گرفته می‌شد و صحبتی از آن به میان نمی‌آمد، وجود داشت و در اشکال مختلفی دیده می‌شد. اوان پریچارد مردم شناس انگلیسی گزارش کرده‌است که مردان جنگجو در قبیله «زَنده» در شمال کنگو دارای معشوق‌های مذکری که بین دوازده تا بیست سال سن داشته‌اند، بوده‌اند که در کارهای خانه به اعضای خانه کمک می‌کرده‌اند و یا برخی نیز در اعمالی جنسی همچون تفخیذ شرکت داشته‌اند. هرچند که چنین رسمی در قرن بیستم و پس از تسلط اروپاییان بر کشورهای آفریقایی از بین رفته بود اما توسط پیران و بزرگان این قبیله که پریچارد با آن‌ها گفتگو کرده بود نقل شد.

در آسیا

در ژاپن همجنس‌گرایی هرگز در این کشور به عنوان یک گناه توسط دین و جامعه نگریسته نشده‌است. در سال ۱۸۷۳ قانونی وضع گشت که برپایه آن روابط همجنس‌خوهانه محدود می‌گشت؛ هرچند که این قانون هفت سال پس از تصویب آن لغو گشت. در طول تاریخ ژاپن تمامی شوگونها دارای یک معشوق مذکر بوده‌اند و این رسم یکی از ارکان سنت سامورایی بود. به همین منظور نیز برخی نگاره‌های محرک تاریخی ژاپنی به روابط همجنس‌خواهانه پرداخته‌است. اگرچه برخی از این نگاره‌ها در دوره غربی سازی ژاپن از بین رفت و بسیاری دیگر نیز در طول جنگ جهانی دوم در آتش سوختند، اما مجموعه‌ای از این نگاره‌ها که سالم باقی مانده بودند به موزه‌ها منتقل شدند. در چین نیز همجنس‌گرایی از ابتدای اغاز تاریخ آن کشور وجود داشته‌است. بر طبق اسناد تقریبا همه امپراطوران در سلسله هان دارای یک شریک جنسی مذکر بوده‌اند. همچنین در برخی کتب تاریخ توضیحاتی نیز در مورد زنان همجنسگرا وجود دارد. باور بر این است که همجنس‌گرایی در سلسله‌های سونگ، مینگ و کینگ امری متداول محسوب می‌گشته‌است. همجنسگرایان چینی نسبت به همجنسگرایان اروپایی خود در دوران وسطی کمتر مورد شکنجه و آزار و اذیت واقع می‌شدند.

در ایران

یک مینیاتور از یک فرد پیر و یک نوجوان ساقی

شاه عباس و غلام بچه اثر رضا عباسی (مینیاتور موجود در موزه لوور). اروپاییانی که از ایران دوران شاه عباس دیدن کرده‌اند از تمایل شدید او به غلام‌بچه‌های دلربا و ساقیان صحبت نموده‌اند.

در دوران هخامنشیان و ساسانیان مجازات رابطه با همجنس، اعدام بوده‌است.اما برخی پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند که در ایران قبل از ظهور زرتشت اجتماعات همجنس‌گرایانه وجود داشته‌است. هرودت نیز شاهدبازی هخامنشیان را گزارش کرده‌است؛ وجود روابط همجنس‌گرایانه مردانه در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز دیده شده‌است. در کتب قبل از اسلام در ایران عشق مرد به مرد دیده‌نشده‌است، به همین دلیل در قرون نخستین تاریخ بعد از اسلام مثلاً در آثار دورهٔ سامانیان و پیش از آنان از قبیل رودکی و شهید بلخی و ابوشکور بلخی و شاهنامهٔ فردوسی مطلب صریحی در این خصوص نیست.اگرچه عده‌ای معتقدند که دقیقی به دست امردی کشته شده‌باشد. در ایران پس از اسلام با همجنس‌گرایی و روابط همجنس‌گرایانه در مکان‌های زیادی همچون دیرها، کاروان‌سراها، حمام‌ها و پادگان‌های نظامی برخوردی صورت نمی‌گرفته و مجاز بوده‌است همچنین در دوران صفوی مکانی به نام امرد خانه برای روسپیان مرد وجود داشته‌است. این مکان از پیشتر نیز وجود داشته اما توسط حکومت صفوی قانونی شده و حتی مالیات نیز پرداخت می‌کرده‌است. علاوه بر این در ادبیات ایران داستان‌هایی حول محور عشق دو همجنس به یکدیگر نیز وجود دارد. ناظر و منظور منظومه‌ای عاشقانه‌است که توسط وحشی بافقی سروده شده که در آن پسر وزیر که ناظر نام دارد عاشق پسر پادشاه که منظور می‌باشد، می‌گردد.مهر و مشتری منظومه‌ای عاشقانه دیگری به زبان فارسی و در قالب مثنوی نوشته محمد عصار تبریزی است که در سال ۷۷۸ هجری قمری در وزن خسرو و شیرین سروده شده‌است. در ایران و بیشتر جهان اسلام بخصوص در مورد مردان، تا زمانی که مردان روابط جنسی با همسران و وظایف زناشویی خود را ایفا می‌نمودند جامعه اعتنایی در قبال سایر روابط جنسی آنها نداشت. این روابط به صورت‌های مختلف مانند روابط با «امرد» (پسر جوان که خط سبیلش پرپشت نشده باشد)، «آدم داری» (نگه داشتن مردان جوانتر در خانه بعنوان مونس) از فرم‌های اینگونه روابط با جنس موافق بود. در ادبیات دوران صفوی تا ایران قاجاری اواخر قرن نوزدهم میلادی هنگام صحبت از تمایلات افراد نسبت به جنس موافق است لحن نویسنده عاری از لحنی قضاوت آمیز بوده‌است. مثلا در رستم الحکما در مورد شاه تهماسب دوم می‌نویسد «یک صورت یوسف‌گونه را به هزاران زلیخا، لیلی و شیرین ترجیح می‌داد» یا فتحعلی خان صبا شاعر دربار قاجار، فتحعلی شاه را برای دوست داشتن زنان و مردان جوان ستوده‌است یا عضد الدوله نه تنها زنان بسیار فتحعلی شاه، بلکه نظربازی‌های گسترده او با مردان جوان زیبا را ثبت کرده‌است. هرچند از اواخر قرن نوزدهم در نوشته‌های نویسندگان چنین روابطی تقبیح می‌شد. افسانه نجم آبادی تاثیر فرهنگی اروپا بر جامعه ایران را در این چرخش رفتاری موثر می‌داند. بطور کلی در دوران قاجار با وجود منع شرعی روابط جنسی با همجنس و احکام مخالفی که توسط شاهان  صادر می‌شد صور مختلف روابط جنسی با همجنس در زندگی روزمره اتفاق می‌افتاد. در دوره  رضا شاه پهلوی، احمد کسروی و عده‌ای دیگر مانند ایرج میرزا با همجنس‌گرایی مخالفت کرده و نهضت مخالفت با همجنس‌گرایی را به راه انداختند. در دوران محمد رضا شاه پهلوی، واپسین شاه ایران، طبقات بالای اجتماعی جامعه نسبت به مساله همجنس‌گرایی از خود انعطاف نشان می‌دادند حتی بعضی از اخبار نیز ازدواج همجنس‌گرایان را پوشش خبری می‌دادند. در این دوران برخی از افراد پیشنهاد پیدایش جنبش‌های مدنی همجنس‌گرایان را همانند جنبش‌های غربی نیز دادند. علاوه بر این در برخی از کلوب‌های شبانه دوران پهلوی رفتارهای همجنس‌خواهانه تحمل می‌گشت. هر چند در دوران پهلوی همجنس‌گرایی همچنان یک نوع تابو به حساب می‌آمد و هیچ مرکزی برای مشاوره به جوانانی که در مورد گرایش جنسی خود دچار سردرگمی شده بودند وجود نداشت.

تاریخ همجنس‌گرایی در قلمرو اسلامی

در اشعار دورهٔ جاهلیت و یکی دو قرن نخستین بعد از اسلام مدرکی درباره شاهدبازی نمی‌توان یافت.در ایران پس از اسلام واژه «شاهدبازی» در ادبیات ایران بسیار خودنمایی می‌کند و آن را مترادف همجنس‌گرایی می‌دانند؛ این در حالی است که این واژه اشاره به رابطه با پسران نوجوان دارد.

وضعیت قانونی و حقوقی

ازدواج همجنس‌گرایان و حق سرپرستی فرزند

ازدواج همجنس‌گرایان ازدواجی است که به صورت رسمی و یا اجتماعی بین دو فرد همجنس صورت می‌گیرد. ازدواج همجنس‌گرایان در جوامع مختلف از نظر حقوقی، حق مدنی و دینی مطرح می‌گردد. دانمارک اولین کشوری بود که ازدواج همجنس‌گرایان را تحت عنوان اتحاد مدنی  و با حقوقی پایین‌تر نسبت به ازدواج قانونی نمود و هلند اولین کشوری بود که ازدواج همجنس‌گرایان را به صورت مذهبی و با حقوق برابر ازدواج دگرجنس‌گرایان قانونی کرد. اما با این حال بیشتر سازمان‌های مذهبی (بسته به نظرات دینی خود) از دادن حق سرپرستی فرزند، استخدام و دیگر مزایا به زوج‌های همجنس‌گرا خودداری می‌کنند.اکنون کشورهای آرژانتین، آفریقای جنوبی، آیسلند، اسپانیا، بلژیک، پرتغال، سوئد، کانادا و هلند ادواج همجنس‌گرایان در تمام کشور قانونی است و در کشورهای آمریکا، برزیل و مکزیک در بخش‌هایی قانونی است. تحقیقات نشان داده‌است که ممنوع کردن ازدواج همجنس‌گرایان در قانون اساسی (این موضوع در بیست و نه ایالت آمریکا وجود دارد) به افزایش نرخ ابتلا به ایدز به میزان ۴ مورد به ازای هر ۱۰۰٬۰۰۰ نفر می‌انجامد. همچنین به افزایش استرس میان همجنس‌گرایان (به طور کلی دگرباشان جنسی) منجر می‌شود.در صورتی که با قانونی شدن ازدواج در ماساچوست میزان مراجعه همجنس‌گرایان به مراکز درمانی ۱۳ درصد کاهش داشته‌است. بسیاری از کشورهایی که ازدواج همجنس‌گرایان را به نحوی همانند اتحاد مدنی یا ازدواج رسمی قانونی کرده‌اند به همجنس‌گرایان اجازه به سرپرستی گرفتن فرزند را هم می‌دهند. برپایه گزارشات در بین سال‌های ۱۹۷۶ تا ۱۹۹۰ شش تا چهارده میلیون فرزند تحت سرپرستی پدر گی یا مادر لزبین بوده‌اند و هشت تا ده میلیون فرزند نیز توسط سرپرستان همجنس‌گرا بزرگ شده‌اند. سرپرستی فرزند توسط همجنسگرایان می‌تواند هزینه‌ای بین صفر تا سی هزار دلار درپی داشته باشد. شیوه‌های مختلفی برای اجازه به همجنس‌گرایان برای سرپرستی فرزند وجود دارد در برخی کشورها تنها فرد مجرد قادر به سرپرستی فرزند می‌باشد و در برخی دیگر تنها زوج‌هایی که ازدواج کرده‌اند چنین حقی دارند، در برخی دیگر در صورتی که یکی از زوج‌های همجنس‌گرا پدر یا مادر واقعی فرزند باشد، می‌تواند سرپرستی او را به همراه شریک زندگی اش برعهده بگیرد. در اقدامی در جهت برابری حق سرپرستی فرزند ایالات متحده در نظر دارد نام پدر و مادر در گذرنامههای این کشور را با واژه‌های «والد ۱» و «والد ۲» جایگزین نماید. اما این امر مخالفانی سرسخت نیز دارد. برای مثال، آخرین جامعه فرزند خواندگی کاتولیک بریتانیا اعلام کرده‌است که اگر قانونی برای توانایی گرفتن فرزند توسط زوج‌های همجنس‌گرا تصویب شود، یافتن خانه برای کودکان بی سرپرست را متوقف خواهد کرد.موسسه خیریه کاتولیک بوستن نیز کار خود در ارتباط با یافتن خانه برای کودکان بی سرپرست را به این دلیل که تصویب این قانون برخلاف مناسک دینی آنها می‌باشد، پایان داده‌است.

در کشورهای مختلف

نیمه حفاظت شده

وضعیت حقوقی همجنس‌گرایی در جهان     همجنس‌گرایی مجاز اما قانون خاصی برای آن تدوین نشدهقانونی     ازدواج همجنس‌گرایان مجاز است     گونه‌های دیگری از زندگی مشترک     به رسمیت شناختن ازدواج همجنس‌گرایان در خارجغیرقانونی     کیفر سبک     کیفر سنگین     حبس ابد     مجازات مرگ

آسیا

در اکثر کشورهای آسیایی همجنس‌گرایی غیر قانونی نیست هر چند که در بعضی کشورها همچون ایران و مالزی جرم به حساب می‌آید. با این حال این روند در حال تغییر است به عنوان مثال هندوستان در سال ۲۰۰۹ از روابط همجنس‌گرایانه رفع جرم کرد پیش از این سکس با همجنس در هند مخالف طبیعت شناخته می‌شد.علاوه بر هند، نپال نیز به عنوان کشوری پیشرو و نوظهور در عرصه حقوق همجنس‌گرایان در حال تهیه قانونی برای رسمیت بخشیدن به ازدواج همجنس‌گرایان و حقوق برابر برای آن‌ها است.

خاورمیانه

در اکثر کشورهای اسلامی در خاورمیانه، با هم‌جنس‌گرایان برخورد می‌شود. در قوانین کنونی ایران، همجنس‌گرایی و لواط مترادف یکدیگر تعریف شده‌اند و در صورت انجام عمل جنسی بین دو مرد، در حضور چهار شاهد عادل و یا چهار مرتبه اقرار از سوی کسانی که لواط کرده‌اند به این عمل در دادگاه، بنا به احکام اسلامی که مبنای قانون مجازات در جمهوری اسلامی را تشکیل می‌دهند حکم اعدام برای هر دو طرف اجرا می‌گردد. در قوانین ایران، گرایش همجنس‌گرایانه زنان تحت عنوان «مساحقه»، عملی مجرمانه تعریف شده‌است. مادهٔ ۱۲۷ قانون مجازات اسلامی، مساحقه را این طور تعریف کرده‌است: «مساحقه، هم‌جنس‌بازی زنان است با اندام تناسلی». در موضوع مساحقه جرم به فعل دو زن بستگی دارد. به موجب مادهٔ ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی: «هرگاه دو زن که با هم خویشاوندی نسبی نداشته باشند بدون ضرورت، برهنه زیر یک پوشش قرار گیرند به کمتر از صد تازیانه تعزیر می‌شوند. در صورت تکرار این عمل و تکرار تعزیر در مرتبهٔ سوم به هر یک صد تازیانه زده می‌شود.» در صورت تکرار جرم، مرتکب را اعدام می‌کنند.

اروپا

اکثر کشورهای اروپایی در عین به رسمیت شناختن همجنس‌گرایی قوانین خاصی نیز برای آنها تدوین کرده و یا در حال انجام آن هستند. به عنوان مثال پارلمان پرتغال لایحه‌ای را در تاریخ ۸ ژانویه ۲۰۱۰ برای قانونی کردن ازدواج همجنس‌گرایان تصویب کرده اما قبول کردن فرزند توسط این زوج‌ها را رد کرده‌است. این لایحه با حمایت حزب حاکم سوسیالیست و سایر احزاب چپ به تصویب رسید. علاوه بر این عضویت در اتحادیه اروپا نه تنها ملزم به نداشتن قوانین ضد همجنس‌گرایانه‌است بلکه با توجه به پیمان آمستردام کشورهای خواهان عضویت باید دارای قوانین ضد تبعیضی علیه همجنس‌گرایان نیز باشند.

قاره آمریکا

کانادا

کانادا از سال ۱۹۶۹ از همجنسگرایی رفع جرم نمود و دومین کشور پس از هلند بود که ازدواج همجنسگرایان را قانونی نمود. این کشور ابتدا ازدواج همجنسگرایان را در استان انتاریو قانونی کرد و سپس در سال ۲۰۰۵ به صورت فدرال و رسمی در سراسر کشور ازدواج همجنسگرایان را به رسمیت شناخت. علاوه بر این کانادا اجازه سرپرستی فرزند را به همجنس گرایان را می‌دهد و دارای قوانین ضد تبعیض علیه دگر باشان نیز است و هرگونه توهین به گرایش جنسی در این کشور جرم تلقی می‌گردد.

ایالات متحده آمریکا

در تمام ایالت‌های آمریکا از روابط همجنس‌گرایانه رفع جرم شده‌است و در برخی از ایالت‌های آمریکا، زوج‌های همجنس‌گرا دارای مشروعیت قانونی به صورت ازدواج یا اتحاد مدنی هستند. جورج بوش، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا که دارای تعصبات مذهبی بود، خواستار ممنوعیت ازدواج همجنس‌گرایان در سراسر آمریکا بود و به این منظور لایحه‌ای را برای ممنوع‌کردن ازدواج همجنس‌گرایان به مجلس سنا ارائه نمود، اما این لایحه توسط نمایندگان سنای آمریکا رد شد. همه ده ایالتهای جنوبی آمریکا (اعضای سابق ایالات مؤتلفه آمریکا) ازدواج دو فرد همجنس را با تصویب متمهایی برای قانونهای اساسی شان ممنوع اعلام کرده‌اند.

آمریکای لاتین

بر طبق تصویب قانون توسط مجلس سنای آرژانتین در این کشور همجنس‌گرایان اجازه ازدواج با یکدیگر و قبول کردن فرزند را دارند. کلیسای کاتولیک و گروهای مذهبی به این قانون معترض هستند.

آفریقا

آفریقای جنوبی تنها کشور در قاره آفریقا است که علاوه بر این که ازدواج همجنس‌گرایان در آن کشور قانونی است، ایشان حق به سرپرستی گرفتن فرزند را نیز دارند و قوانین ضد تبعیض، حامی و ضامن حقوق شهروندی آن‌ها است.

خدمت در ارتش

     خدمت همجنسگرایان در ارتش آزاد است.     منع خدمت همجنسگرایان در ارتش/غیرقانونی بودن همجنسگرایی     اطلاعاتی در دست نیست

  ارتشهای کشورهای گوناگون در سراسر جهان نگاه متفاوتی به موضوع خدمت همجنسگرایان در ارتش دارند. بیشتر کشورهای غربی امروزه قانونی راکه موجب آن تنها افراد دگر جنس گرا می‌توانند وارد ارتش شوند را برداشته‌اند و به همجنسگرایان اجازه خدمت در ارتش را می‌دهند. برای مثال، از ۲۶ کشور عضو پیمان ناتو ۲۲ کشور به همجنسگریان اجازه خدمت آزادانه را می‌دهند.در آسیا کشورهایی همچون تایلند، ژاپن، و تایوان اجازه خدمت آزاد همجنسگرایانه را می‌دهند و کشورهایی همچون ترکیه و ایران همجنسگرایان را از خدمت ارتش منع می‌کنند. در ترکیه با آنکه همجنس گرایی از لحاظ قانونی جرم محسوب نمی‌گردد اما از لحاظ ارتش این کشور بیماری روانی محسوب می‌گردد.در ایران نیز همجنس گرایی جزو اختلالات جنسی و بیماری‌های روانی به حساب می‌آید.تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا به همجنسگرایان اجازه خدمت در ارتش را می‌دهند اما در خود قاره اروپا معدود کشورهایی همانند صربستان نیز وجود دارد که از خدمت همجنسگرایان در ارتش جلوگیری می‌کنند.

آمریکا

در ایالات متحده امریکا تا اواخر سال ۲۰۱۰ قانونی به نام نپرس، نگو وجود داشت که به موجب این قانون که در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون به تصویب رسید به همجنسگرایان به شرط آنکه که گرایش جنسی خود را آشکار نکنند اجازه ورود و خدمت در ارتش داده می‌شد. پس از سال‌ها کشمکش سرانجام در تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۱۰ میلادی، با رای مجلس سنای ایالات متحده آمریکا، قانون نپرس، نگو با رای موافق ۶۵ عضو سنا و به رغم مخالفت ۳۱ سناتور عضو حزب جمهوری‌خواه باطل شد و خدمت همجنسگرایان در آمریکا آزاد اعلام گشت.

همجنس‌گراهراسی

همجنس‌گراهراسی یا هوموفوبیا واژه‌ای است که در برگیرنده نگرش و احساسات منفی نسبت به همجنس‌گرایان یا دو جنس‌گرایان و یا در برخی موارد نسبت به دوجنسه‌ها است. همجنس‌گراهراسی می‌تواند در رفتارهایی همچون تبعیض و یا خشونت نسبت به افراد غیر دگرجنس‌گرا بروز کند. به عنوان مثال همجنس‌گرایان یکی از هدف‌های هلوکاست در زمان آلمان نازی بودند. بین ۵٬۰۰۰ تا ۱۵٬۰۰۰ همجنس‌گرا به اردوگاه‌های مرگ آلمان نازی فرستاده شدند تا درمان شوند. در ۱۲ سپتامبر سال ۲۰۰۳ مجلس قانون گذاری آلمان تصویب کرد در یکی از معروف‌ترین خیابان‌های برلین به یاد همجنس‌گرایانی که در اردوگاه‌های کار اجباری جان خود را از دست داده بودند در نزدیکی بنای یادبود قربانیان هلوکاست یادمانی برایشان نصب گردد.میزان پذیرش همجنس‌گرایان و برابری جنسیتی در جوامع اسلامی به طرز قابل ملاحظه‌ای کمتر از جوامع غربی است اگرچه جامعه مسلمانان آلبانی مقداری لیبرال‌تر هستند. همچنین میزان پذیرش همجنس‌گرایان و برابری جنسیتی در جوامع غربی با گذشت زمان افزایش یافته‌است اما در جوامع مسلمان از سال ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۰ تغییر قابل ملاحظه‌ای نداشته‌است. در سال ۱۹۹۸ قتل متیو شپارد دانشجوی آمریکایی به دلیل همجنس‌گرا بودنش توجهات زیادی را در سطح جهانی به خود جلب کرد. یکی دیگر از قتل‌هایی که بر پایه گرایشات جنسی صورت می‌گرفت و توجه زیادی را به خود جلب کرد قتل هاروی میلک بود. هاروی میلک یک سیاستمدار همجنسگرای امریکایی بود که در دهه هفتاد میلادی پس از چندین مرتبه شرکت در انتخابات انجمنی سر انجام به عضویت انجمن شهر سان فرانسیسکو انتخاب شد. او یک سال پیش از پایان کار خود توسط یکی از همکارانش به همراه شهردار سان فرانسیکو به قتل رسید. در شب این قتل‌ها بیش از ۳۰ هزار تن درحالیکه شمع‌هایی به دست داشتند در خیابان‌های سن فرانسیسکو به یاد هاروی میلک به راهپیمایی و تظاهرات آرام پرداختند. در ۲۱ دسامبر سال ۲۰۱۰ سازمان ملل رای به قطعنامه‌ای ضداعدام داد که در آن اعدام افراد بر پایه گرایش جنسی محکوم می‌شود هرچند که اشاره به همجنس‌گرایان در این قطعنامه در ابتدا به دلیل مخالفت کشورهای اسلامی همچون ایران و سومالی با واژه اعدام بر پایه هرگونه تبعیض جایگزین شد، اما پس از درخواست ایالات متحده مبنی بر بازگشت اشاره صریح به نام همجنس‌گرایان این قطعنامه بار دیگر به رای گذاشته شد و تصویب گشت. تعداد قابل ملاحظه‌ای پژوهش بیان داشته‌اند که همجنس‌گرایان نسبت دیگر افراد جامعه بیشتر خودکشی می‌کنندبه طور مثال یک پژوهش دیگر که توسط حکومت آمریکا در سال ۱۹۸۹ صورت گرفت بیان داشت که میزان خودکشی میان همجنس‌گرایان نوجوان چهار برابر همسن‌های خودشان است.از مشهورترین خودکشی‌های میان نوجوانان به خودکشی جیمی رودمایر و تیلور کلمنتی می‌توان اشاره کرد.در میان جامعه علمی نیز همجنسگراهراسی وجود داشته‌است. وولف (۱۹۹۱) گزارش می‌کند که در سال‌های دهه ۱۹۸۰ در میان پژوهشگرانی که بر روی رفتارهای نخستی‌ها بررسی می‌کردند تردید در چاپ مطالب مربوط به شواهد روابط همجنسخواهانه در جانوران وجود داشته چرا که از این ترس داشته‌اند که همکارانشان از خود واکنش‌های هوموفوبیک نشان دهند.

در فرهنگ عمومی

از راست به چپ:لیدی گاگا، کایلی مینوگ و مدونا؛ گی آیکون‌های مشهور

همجنس‌گرایی امروزه در عرصه‌های مختلفی همچون فیلم‌های سینمایی، مباحث سیاسی، حقوق اجتماعی و غیره به عنوان یک سوژه مطرح است. علاوه بر این هم اکنون همجنسگرایان زیادی در عرصه‌های مختلفی همچون سیاست، موسیقی، بازیگری و... مشغول به فعالیت هستند.

شخصیت‌ها

همجنسگرایان زیادی در عرصه فرهنگ و سیاست هم اکنون حضور دارند به عنوان مثال الن دی‌جنرس مجری مطرح و مشهور شبکه ان بی سی امریکاست او در سال ۱۹۹۷ اعلام کرد که یک لزبین است.همچنین ریکی مارتین در سال ۲۰۱۰ در سایت خود نوشت:«من افتخار می‌کنم که بگویم، یک همجنسگرای خوشبخت هستم.» در عرصه سیاست نیز می‌توان به یوهانا سیگورداردوتیر نخست وزیر لزبین ایسلند اشاره کرد که اولین فرد LGBT در دنیا محسوب می‌شود که با گرایش جنسی اشکارا به چنین پستی رسیده‌است. گیدو وستروله وزیر امور خارجه آلمان نیز یک همجنسگرا می‌باشد.امروزه به افراد مشهوری که در اذهان عمومی مورد حمایت و دارای محبوبیت در میان همجنسگرایان، دوجنسگرایان و تغییرجنسیت‌دهندگان می‌باشند گی آیکون (به انگلیسی: gay icon؛ به معنی «نماد همجنس‌گرایی»)‏ اطلاق می‌گردد. این افراد عموما از حقوق همجنسگرایان دفاع می‌کنند و یا خود یکی از آنان هستند. لیدی گاگا خواننده معروف امریکایی که خود یک دوجنسگرا است یکی از گی آیکون‌ها معروف در عرصه کنونی می‌باشد. بریتنی اسپیرز خواننده مشهور نیز یکی دیگر از گی ایکون‌هایی که خود یک دگر جنسگرا است.

سینما

فیلم‌های سینمایی زیادی با مضمون همجنس گرایی و همجنسگرایان تا کنون ساخته شده‌است. فیلم‌هایی همچون کوهستان بروکبک، میلک، بچه‌ها سر به راهند و بوسهٔ زن عنکبوتی که داستان هر چهارفیلم پیرامون همجنسگرایان و همجنس گرایی است به ترتیب در سال‌های ۲۰۰۴،۲۰۰۸،۲۰۱۰ و ۱۹۸۶ نامزد دریافت جایزه اسکار شدند. کوهستان بروکبک داستان زندگی دو گاوچران همجنسگرا است که در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی است که رابطه آن‌ها به خاطر مشکلات و جامعه آن روز دجار فراز و نشیب‌های زیادی است. در فیلم میلک که در واقع داستان واقعی هاروی میلک یک سیاستمدار و قعال حقوق همجنسگرایان است شان پن به خاطر بازی در نقش هاروی میلک برنده جایزه اسکار شد.فیلم بوسهٔ زن عنکبوتی داستان دو زندانی است که یکی از آنان هم‌جنس‌گراست و دیگری مبارزی چپ است. مقدار زیادی از فیلم تقابل نگاه این دو را با هم نشان می‌دهد که هردو در نهایت از یک نظام دست‌راستی و دیکتاتوری درد می‌کشند. این فیلم برندهٔ جایزهٔ اسکار بهترین نقش اصلی شده‌است.در میان برنامه‌های تلویزیونی سریال‌هایی مانند خانواده مدرن و گلی به این موضوعات می‌پردازند و شبکه تلویزیونی لوگو نیز برنامه‌هایش در مورد اقلیت‌های جنسی است.

همجنس‌گرایی و مذهب

سه دین ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام با همجنس‌گرایی مخالفت کرده‌اند. بعضی عقیده دارند که همجنس‌گرائی خود یک گناه است در حالی که عده‌ای دیگر تنها اعمال همجنس‌گرایانه را گناه می‌دانند. البته تعدادی از دین‌داران در این زمینه موافقت دارند، چنان که برخی کلیساها عقد شرعی همجنس‌گرایان را جاری می‌کنند و برخی نیز، این عمل را مطرود می‌دانند. در حالت کلی اما بررسی‌ها نشان می‌دهند که اکثر گروه‌های باورمندان به دین، دیدگاه منفی نسبت به همجنسگرایی دارند.

یهودیت

در آئین یهود، در مذهب ارتدکس رابطه جنسی بین دو همجنس غیر قابل قبول است. اما در سه مذهب دیگر یعنی اصلاح‌گرا، نوسازمان‌گرا و محافظه‌کار همجنس‌گرایی بعنوان یک شیوهٔ زندگی مورد قبول و اجازه ورود به مرحله خاخامی وجود دارد.

مسیحیت

بیشتر مکاتب مسیحی همجنس‌گرایان را طرد نمی‌کنند (همانطور که هیچ گناه‌کاری را طرد نمی‌کنند) اما اکثر آن‌ها بر این نکته پافشاری می‌کنند که روابط همجنس‌خواهانه گناه است.هرچند که برخی دیگر همجنس‌گرایی را گناه نمی‌دانند. کلیساها در قرون وسطی مواضعی سرسختانه از خود در برابر همجنس‌گرایی نشان می‌دادند و مجازات همجنس‌گرایی مرگ بوده‌است. هم اکنون واتیکان و پاپ به همجنس‌گرایان و همجنس‌گرایی روی خوش نشان نمی‌دهند و آن را گناه می‌دانند. همچنین کلیسای ارتدکس نیز هرگونه رابطه بین دو همجنس را مردود می‌داند. با این وجود برخی کلیساها همچون کلیسای انگلیکان کانادا، کلیسای منونایت هلند و کلیسای سوئد و بسیاری دیگر از کلیساها در کشورهایی همچون نروژ و آلمان ازدواج همجنس‌گرایان را رسمی می‌دانند و آن را تقدیس می‌کنند.برخی از اساتید الهیات پیشنهاد کرده‌اند کلیساهای کاتولیک نباید درهای خود را بر روی زوج‌های همجنسگرا ببندد.[۲۰۵] در سال ۲۰۱۱ و پس از قتل یکی از فعالان حقوق همجنسگرایان در اوگاندا اسقف اعظم کانتربری بیانیه‌ای صادر کرد که در آن هشدار داده بود نباید از همجنسگرایان چهره‌ای اهریمنی نشان داد. او افزوده بود سخنانی که چهره‌ای شیطانی از همجنسگرایان نشان می‌دهد عواقب خطرناکی دارد. بیانیه او مورد حمایت اکثر رهبران مذهبی انگلیکان قرار گرفت. آن‌ها در حمایت از چنین بیانیه گفته بودند: ما از این سخنان حمایت می‌کنیم چرا که هیچ کس نباید به خاطر تعصب‌های دیگران در ترس و وحشت زندگی کند.

اسلام

اصطلاح همجنس‌گرایی در واژه‌شناسی اسلامی وجود ندارد ولی نزدیک‌ترین واژه به آن عبارت «لواط» است که اعمال جنسی میان دو مرد است که برگرفته از نام قومی است که در قرآن به عنوان قوم لوط آمده‌است. قرآن در آیات مختلفی داستان لوط و قوم او را بیان می‌کند و برای عمل این قوم تعابیر مانند فحشا، اسراف، جرم، ظلم، خباثت، جهالت و فسق آورده‌است.لواط از جانب پیامبر اسلام و تمامی امامان شیعه نهی شده و از عواقب اخروی آن به شدت یاد شده است. مجازات‌های دنیوی سنگینی نیز برای لواط و دیگر کنش‌های همجنس‌خواهانه در نظر گرفته شده‌است. در فقه شیعه و قوانین ایران؛ لواط، که معمولاً دخول کامل مقعدی بین دو مرد تعریف می‌شود، کیفر اعدام دارد، تفخیذ و قراردادن آلت تناسلی بین دو کپل مجازات حدی ۱۰۰ ضربه تازیانه و در بار سوم یا چهارم اعدام، بوسیدن پسران از روی شهوت و خوابیدن عریان دو مرد یا دو زن در زیر پوشش مشترک، بدون وجود ضرورت، مجازات تعزیری دارد. مساحقه به معنی آلت‌مالی دو زن نیز مستحق مجازات حدی یکصد ضربه شلاق و در نوبت چهارم مستوجب اعدام است. در مذهب شافعی فتاوایی از برخی فقها آمده که بر اساس آن لواط با غلام مملوک (عبد) حد ندارد و مخالفینشان نیز آن را به حلال بودن لواط تعبیر کرده‌اند.همچنین مشهور است مالک بن انس پیشوای مذهب مالکی لواط را جایز دانسته، هرچند در المؤطای مالک چنین چیزی وجود ندارد و مالکیان نیز آن را قبول ندارند. مرتضی راوندی در کتاب تاریخ اجتماعی ایران در این مورد نوشته‌است: «شاهدبازی حرام است و همهٔ پیران و زاهدان کنند. وقتی فقهای اربعه با این اوضاع روبرو می‌شدند ناچار بودند فتوایی بدهند که نه سیخ بسوزد نه کباب. لذا برخی غلام غیرمملوک را منع و غلام مملوک را تجویز کرده‌اند.» محسن کدیور، نواندیش دینی، همجنس‌گرایی را در اسلام رد می‌کند. اکبر گنجی همجنس‌گرایی را طبیعی دانسته و دیدگاه محسن کدیور را نقد کرده‌است. عبدالکریم سروش، دیگر نواندیش دینی، می‌گوید «حق‌خواهی همجنسگرایان مسئلهٔ جدیدی است که او هنوز قادر نشده سخن قاطعی در باب آن بگوید.»

بهاییت

آیین بهایی رابطه جنسی میان مردان را رد می‌کند و هرگونه رابطه جنسی میان همجنس را تحریم کرده‌است. مجازات لواط و زنا در بهاییت از پیش تعیین شده نیست و تعیین آن به بیت العدل سپرده شده‌است. بهاءالله در توضیح ممنوعیت روابط همجنس‌گرایانه گفته‌است: «هر قدر عشق و محبت بین دو همجنس شدید و خالص باشد، اگر به روابط جنسی منجر گردد نادرست و خطاست.»اخیرا بیت العدل در اعلامیه ای جدید اعلام نموده: «هرگونه تعصب یا انزجار از همجنس گرایان مخالف و مغایر با روح آیین بهایی است. آفزون بر این، بهاییان مامورند که مدافع وحامی مظلومین باشند و از کسانی که حقوق اساسی‌ شان نقض شده با تمام توان دفاع کنند...» همچنین در ادامه آورده شده: «بهاییان باید ناگزیر میان وجوهی از امور اجتماعی که با تعالیم بهایی همخوانی دارد و جنبه‌هایی که با تعالیم بهایی سازگاری ندارد تمایز گذارند. در حالت نخست، بهاییان می‌توانند فعالانه از آن امور اجتماعی حمایت کنند ولی در حالت دوم، نه حمایت می‌کنند و نه مخالفت.»

هندوئیسم

در حال حاضر همجنسگرایی در میان پیروان مذهب هندو به طور کلی پذیرفته شده‌است با این حال از آن جا که متون این مذهب به طور صریح و روشن در مورد همجنس گرایی جهت‌گیری نمی‌کند همجنسگرایی در میان هندوها دارای مخالفان و موافقانی هست. برای مثال مخالفان طبیعی خواندن همجنسگرایی بیان می‌کنند که عشق واقعی بین یک زن و یک مرد می‌تواند رخ دهد و از همین جهت رابطه جنسی تنها در میان یک زن و یک مرد قابل پذیرش است در حالی که موافقان ابراز می‌دارند در هیچ یک از متون مذهب هندو ذکر نشده که عشق تنها میان دو جنس مخالف است و از آن جا که عشق و رابطه رمانتیک میان دو همجنس نیز می‌تواند رخ دهد، پس رابطه جنسی با همجنس نیز طبیعی است.

دین زرتشتی

اگرچه در گات‌ها که به زرتشت نسبت داده می‌شود اثری از منع همجنس‌گرایی نیست در بخش وندیداد به صراحت همجنس‌گرایی منع شده است. وندیداد به زرتشت منسوب نیست و نگارش آن به مغ‌های زمان اشکانیان نسبت داده می‌شود. در دید زرتشتی، جهان صحنه نبرد خیر و شر است و از آنجا که یکی از وظایف پیروان خیر تولید حیات جدید به شیوه اهورامزدا و امرتات، زمین، است، نازایی همجسنگرایی، به تصریح متون زرتشتی به روشنی آن را در سوی شر قرار می‌دهد. بنا بر افسانه تاسیس سرزمینهای ایران در وندیداد، آمیزش جنسی بین مردان از سوی روح شر برای آزار رساندن به نهمین خلقت اهورامزدا، سرزمین هیرکانی، ایجاد شده‌است. عمل آموزش جنسی مردان در اوستا به عنوان عملی گناهکارانه و مستوجب مجازات شناخته شده‌است. تمایزی بین انجام این عمل با رضایت طرفین و بی رضایت وجود دارد. اگر خلاف میلش مجبور به این کار شده باشد مجازات اش «هشتصد ضربه با شلاق اسب، و هشت فلک» است، که برابر مجازات مثلاً کشتن یک سگ است. ولی اگر این کار را رضایتمدانه انجام داده باشد گناه او جبران ناشدنی ست. علاوه بر این، هر دو شریک فعال و مغعول دیو شمرده شده متعلق به خلقت شر هستند و پس از مرگ دیو می‌مانند. مشابهتاً دینکرد، به ما می‌گوید که ارواح مشارکت کنندگان فعال و مفعول این آمیزش به دلیل نزدیکی به دیوان خود ظاهری چون دیو دارند.

پذیرش همجنس‌گرایی از سوی برخی دینداران

در مسیحیت، برخی کلیساها همچون کلیسای انگلیکان کانادا، کلیسای منونایت هلند و کلیسای سوئد و بسیاری دیگر از کلیساها در کشورهایی همچون نروژ و آلمان ازدواج همجنس‌گرایان را رسمی می‌دانند و آن را تقدیس می‌کنند.برخی از اساتید الهیات پیشنهاد کرده‌اند کلیساهای کاتولیک نباید درهای خود را بر روی زوج‌های همجنسگرا ببندد. و برخی همجنس‌گرایی را گناه نمی‌دانند. در گرایش‌هایی از یهودیت، یعنی نوسازمان‌گرا و محافظه‌کار همجنس‌گرایی به عنوان یک شیوهٔ زندگی مورد قبول است و اجازه ورود به مرحله خاخامی وجود دارد. به طور کلی دیدگاه مسلمانان در مورد همجنسگرایی به دو دسته تقسیم می‌شود؛ گروهی که همجنسگرایی را عملی گناه و انحرافی جنسی و قابل تغییر می‌دانند و گروهی که همجنسگرایی را به عنوان یک گرایش طبیعی جنسی به رسمیت می‌شناسند.با تمام سرسختی‌هایی که در مقابل همجنسگرایی در میان علمای اسلام وجود دارد، تعداد بسیار کمی از امامان مساجد نه تنها اسلام را مخالف همجنسگرایی نمی‌دانند بلکه ازدواج دو زوج همجنس را به صورت دینی یعنی نکاح به اجرا در می‌آورند. به گفتهٔ آرش نراقی استاد فلسفه دین، برای بررسی دیدگاه اسلام درباره همجنس‌گرایی بایستی به تمایز همجنس‌گرایی و لواط توجه کرد. همجنس‌گرایی نوعی روش زندگی جدید است که در آن شخص از انکار و سرکوب گرایش جنسی خود دست برداشته و آن را در شیوهٔ زندگی خود رعایت می‌کند، چنین مفهومی مطلقاً برای پیشینیان شناخته شده نبوده‌است. در حالی که لواط در فرهنگ دینی، ادبی و حقوقی به یک عمل جنسی اشاره دارد که عمدتاً بین یک مرد بالغ و یک نوجوان واقع می‌شود. و در قرآن آن‌چه به صراحت نهی شده «عمل زشت» قوم لوط است که نوعی تجاوز به عنف بوده که بیشتر قربانیان آن کودکان و نوجوانان بوده‌اند.

  • ۰۲/۰۱/۲۴
  • masoud davoud begi

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی